چرا ازدواج؟؟؟

 

 

 

 

 

اولین پیش نیاز ورود به یک زندگی عاشقانه این است که جنسیت از بین برود ! و جای خود را به یک خانواده دو نفری بدهد که دیگر یک نفر هستند. یک نفر به نام خانواده 

ما چرا با جنس مخالف ازدواج می کنیم ؟ 

1) کامل شدن 

2) رابطه جنسی

3) رابطه عاطفی 

4) تولید نسل

5) دوستی و ارتباط معمولی (مانند آنچه با هم جنس خود صورت می گیرد)

6) کنجکاوی و کشف چگونگی جهان جنس مخالف

7) رفع نیازهایی که توسط جنس مخالف بهتر مرتفع می شود (مثلاً استفاده از قدرت و توانائی و ایجاد امنیت در جنسیت مذکر ، و یا مثلاً استفاده از ظرافت و دقت در جنس مونث و امثال آن)

8) سایر موارد  

 

 

 

بقیه در ادامه مطلب 

 

 

 

در واقع می توان گفت همه موارد 2 تا 8 ، توصیف مورد اول هستند . هر کدام از دو جنس، نواقصی دارند . البته طبیعی است که این نواقص ذاتی نیست و هر کدام از زن و مرد می توانند با تمرین و تلاش، به ویژگیهای جنس دیگر دست یابند . مثلاً مردها می توانند با رفتن به کلاس گلدوزی و خیاطی و کمی تمرین و تلاش از نظر روحیه، به این کار آشنا شوند و از طرف دیگر زنها می توانند با یادگیری کار تعمیرکاری، در یک تعمیرگاه کامیون مشغول به کار شوند! البته تا حدی خنده دار است ! نمونه هایی هم که در ایران یا دیگر نقاط جهان پدیدار می شود، به عنوان یک خبر جالب در سرتاسر دنیا مخابره می گردد! 

نتیجه می گیریم هر چند هر کدام از دو جنس می توانند به مشغله دیگری روی آورند، اما ناقص هستند . بهتر است به جای لجاجت با خودشان و انتخاب گزینه یادگیری همه فنون توسط یک جنس، که البته برخی از آنها از لحاظ اخلاقی و عرفی پسندیده نخواهد بود ! به تکامل با روش طبیعی روی آورند. 

یعنی کامل شدن با جنس مخالف 

من ناقص هستم و تا ازدواج نکنم کامل نخواهم شد . این جمله ایست که قبل از ازدواج کردن و ارتباط با جنس مخالف باید با آن کنار بیاییم . معمولاً انسانها چون باد و غرور جوانی در سر دارند و به علت ضعف های فرهنگی در حال شاخ و شانه کشیدن برای جنس مخالف می باشند، قبل از ازدواج تصور می کنند، مرد برتر از زن است، و زنها فکر می کنند هیچ چیز کمتر از مردان ندارند ! و این یعنی شروع یک خطای آشکار و یک سم مهلک برای زندگی عاشقانه 

اول به دایره زیر توجه کنید :

آنیما آنیموس نام این دایره است که یونگ آن را شرح داده است . سفید نشانه یک جنس و سیاه نشان جنس دیگر است . وقتی در کنار یکدیگر قرار می گیرند تشکیل یک دایره کامل را می دهند . در میان جنس سفید، یک دایره سیاه وجود دارد که نشان می دهد این جنس دارای بخش کوچکی از ویژگیهای جنس مخالف است و بالعکس . زن و مرد در حالت ایده آل دقیقاً مانند این شکل وقتی در کنار یکدیگر قرار بگیرند، همدیگر را کامل می کنند . هر چند هر کدامشان دارای ویژگیهایی از جنس مخالف هستند، اما با آن بخش کوچک از ویژگیها از جنس مخالف، هرگز نمی توانستند تشکیل یک دایره کامل (خانواده کامل در مثال ما) را بدهند . 

نتایج اخلاقی :

1) زن و مرد هیچ برتری نسبت به یکدیگر ندارند . این مساله باید از زبانهای ما به قلبهای ما برود . فرق ایمان با دانش این است که همه ما می دانیم مرده ها ترس ندارند، اما از جسد در شب و قبرستان تاریک می ترسیم، حال آنکه مرده شوی نه تنها نمی ترسد، بلکه با اجساد حشر و نشر دارد . فرق علم و ایمان در این است که علم، فقط برای ما اطلاعات می آورد اما ایمان آن چیزی است که باعث می شود در زندگی روزمره به کار بگیریم. وضع همه ما نسبت به زن و مرد همین است ! می دانیم و شعار می دهیم که زن و مرد نسبت به یکدیگر برتری ندارند اما در عمل شکل دیگری رفتار می کنیم.  

2) زن و مرد بدون یکدیگر ناقص بوده و هرگز نمی توانند به تکامل برسند . برای رفع نیازهای مادی و معنوی و عاطفی نیاز به یکدیگر دارند . این نیاز با شهوت و علاقه و اشتیاق از سوی خداوند قرار داده شده است تا این دو به یکدیگر متمایل شوند و سختی های مسیر برایشان هموار شود . در واقع رابطه جنسی و علاقه و شهوت اولیه بیشتر در حکم جرقه ارتباطی است و مقصود تکامل این دو است . 

3) هدف این است که این دو جنبه های اخلاقی، معنوی، دینی، عرفانی، علمی، اجتماعی و ارتباطی، فردی، کاری، لذت ، شهوت و .... یکدیگر را تکمیل کرده و در نتیجه محل آرامش و سکون و لذت یکدیگر باشند . تضادی که خداوند در زن و مرد قرار داده است که در شکل یونگ هم مشهود است، برای آن است که اگر زن ظریف است و مرد درشت ، پس از زندگی مشترک به یک تکامل برسند که این تکامل از دو نظر است : 

* جنبه فردی : که هر فرد متمایل به ویژگی دیگری شود

* جنبه خانوادگی : که در کنار یکدیگر تشکیل یک دایره کامل را بدهند



اگر این نگاه ایجاد شد : 

مردها احساس نمی کنند حق برتری، حق حضانت فرزند، حق اجازه دادن برای خروج زن از منزل، حق اختیار چند همسر، حق تصمیم گیری برای زندگی و خدای ناکرده در مواردی حق ضرب و شتم همسر را دارند !! و ...

از طرفی زنها احساس نمی کنند که مردها نیاز به محبت دیدن ندارند، احساس نمی کنند مرد فقط وظیفه تامین معاش را دارد، احساس نمی کنند که رابطه جنسی ابزاری برای رسیدن به خواسته های شخصی است و ...

آنچه فرهنگ غلط امروز برای ما به ارمغان آورده است و دستگاه های فرهنگ ساز بر آن دامن می زنند، چنین تصویر هایی می سازد. هر چند شکل ظاهری آن و آنچه بر زبانها رانده می شود ، خصوصاً در ابتدای آشنایی از جنس دیگر باشد، لیکن در عمل و در زیر یک سقف، به مرور نمایان می شود. در ابتدا طرفین فکر می کنند خیلی فداکاری کرده اند که از حق های خود که به برخی از آنها در بالا اشاره شد، گذشت کرده اند و برای زندگی ایثار نموده اند. مثلاً یک مرد بعد از 1 سال فریاد می کشد : من برای این زندگی خیلی فداکاری کرده ام ! وقتی بررسی می شود ، مشخص می شود که ریشه اصلی این حرف در حقوقی است که در ناخودآگاه یا در خودآگاه خود از آنها عبور کرده است مثلاً به زنش آزادی داده است که برای خروج از منزل از او اجازه نگیرد ! و برای زنها هم به همین شکل . 

این فقر فرهنگی که ریشه در گذشته نا هموار فرهنگی در برخی زمینه ها دارد ، یکی از مخرب ترین نقاط است. چرا که زن و مرد در ابتدای آشنایی در فضای امروز جامعه، شعارهای متفاوتی مطرح می کنند و در زندگی مشترک خواسته های درونی و فرهنگی خود را از ناخودآگاه به خودآگاه سرازیر کرده و بروز می دهند . خصوصاً در دعاوی و مشکلات زندگی . 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
kharazmi شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:46 ب.ظ http://shop.gkh.ir

89 درصد سوالات کنکور 89 را حدس بزنید!

mehrdad چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:12 ب.ظ

سلام
دایره یونگ را میتوان با چشم دید.روح انسان مانند نوک سوزن توسط اشکالف سه بعدی این دایره اثر می گذارد.در اصل نیم دایره ی یونگ است که زمان عرضی و زمان طولی را تشکیل میدهد. در کل شکل ساز روح انسان است. این دایره را دیده ام. 0631 3347113

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد